خيلي وقته ننوشتم
سروشاي من كلي بزرگ شده خواااهر شده
رابطه دو تا خواخري خيلي خوبه هر دوتا همديگرو خييلي دوست دارن سروشا كلي خواهرش رو بوس ميكنه و ميچلونه تا حدي آوينا هم تا خواهرش رو ميبينه كلي ذوق ميكنه
سروشا تند تند هم دلتنگ آوينا ميشه و از خوابيدن آوينا اصلا خوشش نمياد
كنارش دراز ميكشه نگاش ميكنه و نازش ميكنه و خيلي دلش ميخواد كه بيدارش كنه
سروشا دو ترمه كه ميره آموزش شنا با الهام جون يه ساعت آموزش داره دو ساعت هم تو آبه براي بازي
مربيش ميگه با توجه به سنش بدن قوي داره و خوب حرف گوش ميده دو چرخه ميزنهو كرال پشت رو داره تمرين ميكنه الان هم نيازي به بازوبند و دو قلو نداره و به تنهايي تو آبه
تنها چيزي كه خيييلي ناراحتم ميكنه اينه كه تازگي براي دستشويي رفتن تنبلي ميكنه تا حديكه لباسش رو كثيف ميكنه . سروشا منو كشتي براي همين موضوع براي جايي بردن سروشا كلي استرس دارم
ديگه اين كه سروشا همچنان عاشق رقصه عاشق كتاب و شعر و قصه ساختن از خودش نمايش خونه بازي
بستني ماستي