سروشاسروشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

براي فرزند دلبندم

بدون عنوان

1393/11/11 9:40
نویسنده : ليلا
78 بازدید
اشتراک گذاری

خانوم خانوما نه تنها از پوشك جدا نشده بلكه براي تعويض بخصوص شستن ببخشيد پي پي مقاومت بسيار ميكند .

ميگم سروشا پي پي كردي بيا بريم بشورمت . ميگه : نه بزار بسوزم . ( يعني راضيه پاش بسوزه ولي تميزش نكنم)

آخر هفته رفته بوديم خونه مريم (يكي از دوستام ) همه دور هم جمع بوديم . دست مريم گلي درد نكنه . بچه ها سروشا و سينا و سپهر بودن . سروشا با سينا بيشتر جور شده بود (فكر كنم چون سپهر جوش داشت دخملي ازش دوري ميكرد البته بعدا فهميديم كه زرد ز-خم گرفته بچه . غريزه سروشا مراقبش بوده گويا كه دوري كنه) .

سحر رو به سروشا نشون ميدم ميگم ببين سحر جون تو شكمش ني ني داره . سروشا يه مكثي كرد بعد لباسشو زد بالا شكمشو نشون داد گفت : منم دوست دارم ني ني بره تو شكمم . دوبار بچم اينو تكرار كرد . الهي فداي اون احساساتت . فداي حس مادريت . فداي اون ني ني تو بشم من .

اون روز به سروشا خيلي خوش گذشت (هميشه ميگم خوش گذشت آخه خدارو شكر سروشا هم اجتماعيه هم از نظر روحي رواني سلامته . هم خوش ميگذرونه هم مراقب خودشه . هوراااااا) . قبل رفتنمون من كمي نگران بودم كه بچه ها پسرن با دختر من خاله بازي نميكنن . لازم به ذكره كه تو كولهي سروشا سرويس چاي خوريش رو گذاشتم با دو كتاب كوچيك و خرسي آبي . اونجا كه رفتيم ديدم خاله بازي پسرا  از دخترا حرفه اي تره فقط بعضي ظرافتا رو رعايت نميكنن . مثلا چاي رو با قورب بهت تعارف ميكردن . خلاصه با هم كلي بازي كردن . انواع و اقسام بازي . دختركم كلي رقصيد و تازه ديگران رو هم دعوت به رقص ميكرد . جنب و جوشاشون جيغ زدنا و خنديدناشون . كلي كيف كردم به عنوان يه مادر . تازه دخملي من اصلا گريه نكرد  اذيتم نكرد براي بعضي شيطنتاش هم ميومد ازم اجازه ميگرفت  ( مريمي بايد ببخشه كه كلي اذيت و خسته شد ) . تنها مورد منفيش اين بود كه سروشا كلللي شكلات خورد .

تا صداي زنگ در ميومد بچم با كلي خوشحالي ميگفت زنگ زدن .

قهر و آشتي اين بچه ها كلي ديدن داشت .

در پايان از دختر گلم كه هميشه باعث افتخار و سربلندي من و باباست تشكر ميكنم . شيطنتات هم روي جفت چشام عزيزم .

آرزو ميكنم هميشه خوش و سلامت باشي .

01/06/93

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)