بدون عنوان
Baby
خدايا برخلاف نيم ساعت پيش كه استرس تنمو به لرزه انداخته بود ، آرومم . خودم رو به خودت ميسپرم . نميدونم يه ساعت پيش بود كي بود كه لكه بيني داشتم . مردم از ترس . رفتم كلينيك محب اين طرف اونطرف دكتري كه باشه يا وقت بده نديدم . زنگ زدم اتاق زايمان جم گفت خونسرد باش و ماشين بگير بيا . به اميم زنگ زدم تو رهه .
سرچ كردم يا چيزي نيست يا خطر سقط يا حاملگي خارج رحم
خدايا راضيم به رضاي تو
ميام نتيجه رو بنويسم
15/07/93 ساعت 11:20
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی