سروشاسروشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

براي فرزند دلبندم

Frozen

1393/12/18 8:17
نویسنده : ليلا
322 بازدید
اشتراک گذاری

اينكه سروشا علاقه داره نقش كاركتراي كارتونايي رو كه ميبينه بازي كنه مطلب جديدي نيست .

اين روزا هم مشغول نقش السا ، ملكه برفيه . از اونجايي كه السا يه خواهر داره كه  همه جا حضور داره و نقشش پر رنگ هم هست لذا بنده مامان سروشا بايد هم بازي دخترك بشم و نقش آنا رو بازي كنم .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

من سروشا يا همون السا رو بيدار ميكنم تا آدم برفي درست كنيم بعد هم بدوبدو ميريم برف بازي . سروشا با حركات دستش (فدات شم) ستاره هاي برفي درست ميكنه منم بايد بگم  واي چه ستاره هاي قشنگي  ( بايد كه ميگم يعني بايد تمام حركات و ديالوگا رو صحيح به جا بيارم).  سروشا برام تپه هاي برفي درست ميكنه و من يكي يكي ميپرم روشون  ( نبايد اداي پريدن در بيارم بايد پاهام از زمين جدا بشه ) و در اخر بيفتم زمين كه بدليل بارداري ميفتم رو مبل . در قسمت خوشمزه فيلم سروشا دستش رو ميكشه رو صورتم و صدام ميزنه آنا اوه آنا و بعد ناراحتي ميكنه  (تو اين قسمت با دستاي نرم و كوچولوي سروشا انرژي ميگيرم براي نقش آفريني ! بهتر) . عليرغم ميل من كه دوست دارم اينجاش كش دار باشه سريع بايد خوب بشم تا بريم براي سكانس بعد .

تو سكانس بعد من  هي ميرم پشت اتاق السا و شعر ميخونم . اينجاها ديگه من دراوردي شعر ميخونم .

بعد قسمت  ميهمانيه  كه  همون صحنه ها و همون ديالوگا  مث اووووم بوي شكلاااات و بعدش خنده و ...

اخرش هم بحث سروشا  ببخشيد السا و آنا ؛ جديتي كه سروشا تو اين قسمت نشون ميده خيلي باحاله. ديگه از زور خنديدن و نخنديدن اينجاها نفسم بند مياد  بخصوص اونجاش كه دستش رو پرت ميكنه عقب و چهرش رو درهم ميكشه و ميگه كافيييه . با اون قد كوچولو

بعد هم ميدوه و ميره و من بايد دور خونه هي دنبالش بدوم و بگم السا نرو   اللللسا     السا .

قسمت قصر يخي و ديالوگاش  رو هم داريم كه من سعي ميكنم خيلي خلاصه بشه .

ودر قسمت پاياني آنا مياد و جون السا رو نجات ميده كه اينجا سروشا مياد و نقش آنا رو ايفا ميكنه ! . اينجا جاييه كه چشام گشاد ميشه از حركت سروشا و ميييييميرم از خنده . سريع مياد جلوم يه دستش بالا يه دستش پايين و با تني كشيده ( نهايت استفاده رو اينجا از كلاس باله ميبره )  سرش رو هم بالا ميگيره و عين يخ زده ها ميايسته ،منم بغلش ميكنم و گريه و گريه و از اينكه اين صحنه رو اينقدر كش ميده و از ديدن قيافش كلي ميخندم تا درنهايت رضايت ميده يخش آب بشه و همديگه رو بغل ميكنيم . اينطوري فيلممون تموم ميشه . نهههه تموم نميشه چون بلافاصله شروع ميشه و تكرار و تكرار و تكرار

 

و من نبايد كم بيارم به اميد روزي كه اين بازي از سرش بيفته و تو اين فاصله هم كلي لذت ببره

 

پسندها (2)

نظرات (0)