دد
کوچولوی نازنینم چهارشنبه (٩١/٤/١٤) اولین کلمه رو ادا کرد .
زبونش رو یه کم از دهنش بیرون اورد و گفت :
د′ د′ د′د′
الهی فدای شیرین زبونیش بشم از اون روز تا حالا ما کلی از این کلمه مستفیض شدیم . دلبندم همش با خودش دد دد میگه .
رو همین حساب ما هم تو رودربایستی موندیم و جمعه دسته جمعی بردیمش دد . رفتیم باغ گیلاس خیلی بهش خوش گذشت .برای گرفتن برگا هم همیشه شیرجه میزنه ( بیچاره گلدونای مامانم) .
سروشا موقعی که خوشحاله : از خوشحالی خودشو تو بغل بالا پایین میندازه . کلی حرف میزنه . از بغل این یکی خودشو میندازه بغل اون یکی . یه جوری نگاه میکنه که کسی نمیتونه بغلش نکنه .
دیروز عزیزم منو کلی بوس بوسی کرد . دهنشو باز میکرد و میذاشت رو صورتم برعکس همیشه ، دیروز خیسم نکرد . فکر کنم مدل جدید بوس کردنشه . بابا هم طفلی چه از سر حسرت نگاه میکرد . چند بار هم اون وسط صورتشو به زور میذاشت رو دهن سروشا ولی از بوس خبری نبود . یه بوس هم به بابا بده خوشگلم .