تكون ني ني
پریروز روحیه م خوب نبود و از دست همسری و خودم ناراحت بودم بخاطر همین نتونستم کنارش بخوابم ( تو ماه رمضون اکثر عصرها ام میخوابه ) بلند شدم یه دوش گرفتم
و افتادم به جون خونه . از چیدمانش دیگه خوشم نمیومد میخواستم عوضش کنم . اول مبلمان پذیرایی رو عوض کردم دیدم خونه دلباز تر شد ولی راضی کننده نبود بعدش ال سیت رو چند مدل جابجا کردم ( کسی به من فحش نده که با این شکم وسیله جابجا کردم ) تا یه جای مناسب قرار گرفت کل قیافه خونه عوض شد خیلی خوشگل و مناسب شد . وقتی آینه شمعدون رو هم کنار پنجره گذاشتم دیگه تکمیل شد خیلی راضیم . بخصوص که جلوی پرده تماما با مبلمان پوشونده نشده و پرده قدی که نو ر از پشتش میزنه داخل خونه، آزاده . بعد این تغییر دکور در عین اینکه از خودم راضی بودم که کاری که میخواستم و فکر میکردم شدنی نیست رو انجام دادم و روحیم هم عوض شد ولییی کلی عذاب وجدان داشتم که نکنه بلایی سر نی نی آوردم .
ام وقتی بیدار شد و از اتاق بیرون اومد چشاش کلی گشاد شد . بگم که در جواب دل نگرونی من يکی دو ساعت بعد پروژه تغییر دکور نی نی خوشگل و مهربون مامان حرکاتشو به من نشون داد . اینجوری شد که شب قدر (تو هفته ٢٢ بارداریم) دخترکم کلی منو در جریان حرکاتش قرار داد . خیلی با حال بود مثل یه نبض محکم توی شکمم . یا یه حباب بزرگی که بترکه . قربونش برم اون شب حدود هشت باری تکون خورد برام . مثل اینکه کلا فعالیت نی نی ما شبانه است برای اینکه دیروز یکی دو بار اعلام وجود کرد ولی دیشب کلی برام تکون خورد و لگد زد . قربون دست و پات برم من . خدایا مراقب نی نی من باش .