سروشاسروشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

براي فرزند دلبندم

بدون عنوان

1394/2/30 14:11
نویسنده : ليلا
125 بازدید
اشتراک گذاری

آخر هفته ي گذشته رفتيم تاتر . فكر ميكردم دوساعت و نيم براي سروشا كسل كننده باشه بهمين خاطر براش كتاب و عروسك برداشتم ولي اونجا كلي كيف كرد دست زد و از اون جيغ هاي اساسي كشيد . فقط يكساعت آخر ننشست فقط ايستاده بود و گاهي اين طرف من ميرفت گاهي اونطرف باباش مي ايستاد .

من و سروشا بيشتر وقت مشغول خوردن بوديم ! .

 

سه روزه مدام سروشا آدامس دهنشه هیپنوتیزم

 

خيلي وقته حس ميكنم ننوشتم . نميدونم نوشتم قبلا يا نه كه سروشا رو با مامان اينا برديم نمايشگاه كتاب . دخترم اونروز كلي راه رفت و حسابي خانوم بود .

 

ديروز تجريش گردي داشتم و لباس براي خودمون ( سه تا خانوم) خريدم . كلي لباس براي سروشا خريدم و گل سر . دو جور گل سر و يه شلوارك هم براي ني ني كه به سروشا نشونشون دادم .

دو ساعت بعد كه با بابا اميم دراز كشيده بودم سروشا اومده و اول ميگه : از هم جداشين بهم ميچسبينا !

بعد ميگه : مامان ني ني از گل سراش خوشش نيومد . دوسشون نداره .         سوال

گفتم يعني ببرم پس بدم ؟    گفت آره . به من گفت دوسشون نداره .             شاکی

 

 

نازبلاي من (به قول اميم )

 

پسندها (1)

نظرات (0)