هفت ماهگي
عزيز دلم هفت ماهه شد
پنج شنبه 5 مرداد خوشگلم هفت ماهش پر شد .
هفت ماهگيش همزمان شده با نشستن ش . ديگه براي يه مدت طولاني ميتونه بشينه
در ضمن پنج شنبه صبح كه برده بوديمش براي چكاپ ، وقتي تو سالن منتظر بوديم دختر نازم ناخودآگاه شروع كرد به دست زند ( دس دسي ) . واي چه لحظه زيبايي . دلم رفت . ديدم چقدر دخترم بزرگ شده . فداش بشم .
تو بيمارستان بغل همه ميخواست بره . ني ني دوستم رو اونجا ديديم . باباي سروشا بردش نزديك ني ني . سروشا هم هي دست دراز ميكرد تا بهش دست بزنه يا يه كوچولو چنگ بزنه . به كفش ني ني هم گير داده بود ميخواست بگيره تو دستش . خلاصه انقدر سروشا خانوم اونجا دلبري و خوش اخلاقي كرد كه تا اومدم خونه براش اسپند دود كردم .
ديروز هم كه رفتم خونه مامان اينا دنبالش ديدم كلللللي دس دسي ميكنه . خاله باهاش كار كرده بود . ديگه فقط ناخوداگاه از ذوقش دست نميزد . هر وقت ميگفتيم دس دسي ، دست ميزد . دختر باهوشم .
** در ضمن اين روزا دخترم روي چهار دست و پا پوزيشن ميگيره . روي زانو و ارنج دستاش خودشو نگه ميداره . هفته پر باري داشته دخترم