يكسال و ده ماهگي (22 ماهگي)
دخترم اينهمه توانمندياش زياد شده و من وقت نكردم بيام بنويسم . شرمنده دخترم .
يه مدتيه ليست كردم حالا بعد چند مدت ليست رو گذاشيم بنويسم .
لباسهاي كمد منو دراورده يكي يكي نگاه ميكنه ميگه : "چه عالي" !
با من بازي ميكنه . من ميشينم يه مدت طولاني ي ! ايشون روسري سرم ميكنه و هي ي مرتبش ميكنه و اينور اونورش ميكنه و با من حرف ميزنه . تو اين بازي من دخترشم . به من ميگه " دخترم " يا " دختر من " . فدات .
يه روز مشغول صحبت با خودش بود اونم مفصل يهو قاطي حرفاش تشخيص دادم كه ميگه " برم زنگ بزنم ماماني ..."
يكي ديگه از بازياش : كلاه سرش ميكنه يا كيف دستش ميگيره . از ما خداحافظي ميكنه ميگه " برم دانشگاه" بعد سريع برميگرده و سلام ميكنه .
از تفريحات جديدش cd ديدن پشت كامپيوتره .
عروسك بازيش هم مفصل شده . با اين عروسكاش همچين سرگرم ميشه بيا ببين
اوووه از بازياي مورد علاقش " دنبال" بازيه . بدو ما دنبالش كنيم بخصوص موقع تعويض لباس . فداي شيطونيات بشم . تازه وقتي فرار ميكنه به خودش ميگه " شيطونك "
وقتي صداش ميكنيم سروشااا ميگه " بله " .گاهي چند بار ميگه بله . جوووون
دختر و پسر رو بيان ميكنه تازه بعضي مواقع ميگه " آگا پسر" . خلاصه دختر و پسر رو تشخيص ميده
اشكال دايره ، بيضي و مثلث و ستاره و قلب رو تشخيص ميده . البته گاهي يادش ميره دوباره يادش مياد .
از عبارات
" مال منه "
" با توام "
جواب مميده (جواب نميده)
دلم تنگ كرده
...
استفاده ميكنه
تازگيا صداش ميكنيم براي يه كاري ، نمياد و ميگه " كار دارم " اوووو
از همه مهمتر 10 تا شعر حفظه
ميام مينويسم .
(اين يادداشتم اورژانسي شد )