بدون عنوان
مهموني :
دو شب پيش خونه خاله فاطمه بوديم . سمنو داشتن .
تقريبا همه بودن . كمي نگران بودم كه مثل دفعه قبل بچه هاي مهيا سروشا رو اذيت كنن ولي خداروشكر مشكل خاصي پيش نيومد . الهي ،مهيا هم بنده خدا خيلي مراقب بود . اخر شب هم بچه ها خيلي خوب همه همبازي شده بودن .
سروشا بهش حسابي خوش گذشت . خيلي مشتاق بازي دسته جمعي بود . الكم و دولكم ، آليسا اليسا و اتل متل بازي كرديم . بدو بدو كردن . سروشا هنوز براي بازيهاي مشاركتي امادگي كافي نداره . فكر ميكنم از سه سال به بعد تواناييشو دارن . سروشا كه سعيشو ميكرد عزيزم .
يه عروسك كيتي و يه باربي اونجا ديده بود كه شديدا باهاشون سرگرم شده بود و اصلا نميخواست با كسي شريك شه .
هر كسي ميخواست بغلش كنه ، صدا ميكرد سروشا ؛ سروشا ميگفت بله و بعد ميدويد طرف نفر يه بوس كه ميداد سريع برميگشت .
يه چيز خيلي با مزه . مهراد خيلي دوست داشت يه اذيتي بكنه هي از كنار سروشا رد ميشد مماس كه ميشد ميخواست يه اذيتي بكنه كه من و مهيا نميذاشتيم ولي ندا ديده بود تعريف ميكرد ميگفت دوبار كه مهراد نزديك سروشا شد سروشا گفت : حالا چي دار (كار) كنم ؟ خدايا .
بابا ديروز عصر به سروشا يه شعر جديد با فضاي جديد به سروشا ياد داده . وقتي ازش خواستن براي من و اميم بخونه من اصلا نفهميدم چه لغاطي رو ميخونه تا اينكه سه دفعه خوند و من لغات رو تشخيص دادم .
كامل حفظ نيستم بعدا ميام كاملش ميكنم :
خنده خنده خنده شد بر لبت زيبنده
گويي كه لبخند تو شوري به جان افكنده
سروشا رنگهاي
سفيد مشكي قهوه اي صورتي زرد قرمز آبي نارنجي بنفش سبز
شمارش كامل و بدون عيب
تشخيص اعداد انگليسي و ادا اون .
ديروز بغلم بود از در خونه كه اومديم بيرون رو جدول كنار كوچه عدد 9 نوشته بود يهو با اشتياق نشونم داد گفت " ناين" بعد يه عدد ديگه نشونش دادم گفتم چيه گفت "سيكس"
حرف زدنش خيلي قوي و جلوتر از سنشه . غلط تو صحبتش خيلي كمه بهمين خاطر شيريني و نمك پروسه ياد گرفتن صحبت كردنش كوتاه مدت تره .