سروشاسروشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

براي فرزند دلبندم

دختر مامان و بابا

1390/5/2 8:14
نویسنده : ليلا
529 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترمفرشته

چطوری مامان ؟

مامانی سرش شلوغه اگرنه خیلی دوست داره زود به زود بیاد اینجا برات بنویسه ماچ.

چهارشنبه ٢٢ تير رفتم پیش دکترمون تا ویزیت بشم . خانوم دكتر از رو شکم مامان سونو کرد تا با همدیگه روی ماهتو ببینیم  . همون اول معلوم شد دختری عزیییزم دختري، پرنسس من و بابا مژه .

بعدش نیمرخت به ما بود و اون لپای تپل و گلیت رو دیدم و بدن تپلو و نازتو . خوشمزه

دوستت دارم اندازه ...    اندازه نداره

 

پنج شنبه بابايي و من و دايي جون رفتيم شمال . يه سفر يه روزه . ماماني خوش گذشت ؟

صداي دريا رو شنيدي ؟  حسش كردي ؟  با همديگه يه كم آفتاب گرفتيم . شنا هم كرديم . عصر هم با بابا جون و دايي جون رفتيم يه جا كه خانواده ها بودن و من كنار ساحل نشستم و دوباره بابا اينا رفتن شنا . فكر كنم دوپينگ كرده بودن كه خسته نميشدن زبان .

بابايي و دايي جون از همه دورتر شنا ميكردن منم يه كم ميترسيدم  براي اينكه ني ني نازم ،دختر خوشگلم نترسه زياد نگاشون نميكردم . وقتي بياي عزيزم خيييلي زود شنا ياد ميگيري و از تو آب بودن لذت ميبريشنا . شب هم همونجا كنار ساحل شام خورديم و بعد برگشتيم خونه .

 

دوتايي صورت بابايي رو كه خيلي كم  خسته ميشه و اينهمه مهربونه رو ميبوسسسييييييم .

راستي يه كتاب براي تربيت كوچولوها از نمايشگاه كنار ساحل خريدم كه دوست دارم زودتر بخونمش .

 

گلم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)