سروشاسروشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

براي فرزند دلبندم

خريد

مامانی دو هفته پیش با بابا و مامانی رفتیم برات خرید کنیم (٣١ شهریور ). که خبر دادن مادرجون حالش خوب نیست و ما سریع برگشتیم . این شد که سیسمونی رو نگرفتیم . مادرجون فوت کرد و از پیش ما رفت . روحش شاد .شاید تو اون مدت که مامان گریه کرد و ناراحت بود ، تو اذیت شده باشی . الهی قربونت برم . عزیز دلم دیروز رفتم و برات طلا خریدم . خیلی خوشگلن . میدونم خوشت میاد .   زنجیر و آویز اینم پلاک دختر نازم   مبارکت باشه نفسم راستی با تکونایی که میخوری مامان خیلی کیف میکنه بابایی هم کلی بوس بوسیت میکنه . فهمیدم که خیلی باهوشی . دوست داری حرکتای جدید انجام بدی . وقتی مامان رو شکم برات ضرب میگیره تو هم بازی میکنی و با ضربه ...
11 مهر 1390

لباساي خانوم خوشگلمون

عکس لباسای دخترم که از بنتون خرید کردم   ١-٣ ماهگیش--- شورت مدل دامن   ١-٣ ماهگیش ---- تو زمستون چه جوری و کجا این لباس خوشگل رو تنش کنم ؟!!   ٣-٦ ماهگیش   ٣-٦ ماهگیش   ٦-٩ ماهگیش   ٩-١٢ ماهگیش   نی نی از سلیقه مامان خوشت اومد ؟       ...
14 شهريور 1390

عيد مبارك باشه

سلام       من ( ني ني ) با مامان و بابايي دارم ميرم سفر . اين سومين سفر منه . هر سه بار هم شمال بوده . دو بار شهر بابايي يه بار هم نوشهر كنار دريا .   ميخوايم بريم ديد و بازديد و گردش . مامان جونم برام يه مقواي بنفش خوشگل گرفته تا فاميلاي بابايي برام يادگاري و ... بنويسن   . اين چند روزه مامان و بابا خوش ميگذرونن مراقب منم هستن  پس به منم خوش ميگذره  . راستي مامان برام لباساي خوشگل از بنتون خريده  كه عكساشو بعد تعطيلات اينجا ميذاره . عيد تون مبارك  و خداحافظظظظظ ...
8 شهريور 1390

تكون ني ني

  پریروز روحیه م خوب نبود و از دست همسری و خودم ناراحت بودم بخاطر همین نتونستم کنارش بخوابم ( تو ماه رمضون اکثر عصرها ام میخوابه ) بلند شدم یه دوش گرفتم و افتادم به جون خونه . از چیدمانش دیگه خوشم نمیومد میخواستم عوضش کنم . اول مبلمان پذیرایی رو عوض کردم دیدم خونه دلباز تر شد ولی راضی کننده نبود بعدش ال سیت رو چند مدل جابجا کردم ( کسی به من فحش نده که با این شکم وسیله جابجا کردم ) تا یه جای مناسب قرار گرفت کل قیافه خونه عوض شد خیلی خوشگل و مناسب شد . وقتی آینه شمعدون رو هم کنار پنجره گذاشتم دیگه تکمیل شد خیلی راضیم . بخصوص که جلوی پرده تماما با مبلمان پوشونده نشده و پرده قدی که نو ر از پشتش میزنه داخل خونه، آزاده . بعد این تغییر...
8 شهريور 1390

كي تكونات رو حس ميكنم ؟

خوشگلم عزیزم مامان باهات حرف میزنه چند وقتیه دستم رو که میزارم رو شکمم با دقت توجه میکنم تا حرکتت رو حس کنم . هنوز که نشده . خودت رو با حرکاتت بهم نشون بده تا ارتباطمون با همدیگه قشنگتر بشه کوچولوی مامان . الان تو اواخر هفته ١٩ بارداریم هستم . تقریبا نیمی از بارداریم رو گذروندم و واقعا لذت بردم از این حسی که دارم  واقعا بارداری ادم رو معنوی تر میکنه . بعضی مامانا تو این دوران حساس و بدخلق تر میشن ولی من خداروشکر خیلی دوران خوبی رو دارم ارامش بیشتری دارم و احساس قدرت (روحی و ذهنی) بیشتری میکنم . شاید حق با مربی کلاس بارداریم باشه . ایشون میگه بعضیا تو این دوران به شکوفایی میرسن . دوست دام این حال خوب رو بعد از بارداری هم داش...
12 مرداد 1390

پرنسس

امروز سه شنبه (٣١ خرداد) به اتفاق همسری رفتیم برای تست غربالگری و سونوی کامل . صبح از خونه راه افتادیم . تا رسیدیم کارای پذیرش رو انجام دادیم . همسری برای کار ترجمش رفت انقلاب .آرامش و احساس خوبی داشتم . اول پاسخ به یه سری سوالات مثل سن بارداری چندم و ... دادم و بعد ازم خواستن وزن کنم . شده بودم ٥٩.٣ . حدود ٢ کیلو بیشتر شده بودم . بعدش ازم خون گرفتن . بعد هم راهنمایی شدم طبقه بالا . کلی خانم باردار اونجا نشسته بودن . نوبتم که شد رفتم برای مشاوره ژنتیک چند دقیقه .بعدش نشستم منتظر نوبت سونوم . سه تا اتاق سونو بود و کار هر نفر حدود یه ربع طول کشید . نوبتم که شد رفتم تو یه خانم دکتری بود بهش گفتم بعدا بیام منظر همسرم هستم . گفت بیا داخل تا...
12 مرداد 1390

من

سلاااام عزییییزم الهی قربونت برم خوشگل من صدات صدای زندگیه دیروز هیکل ماهت رو دیدم که مثل هلال مااااهه صدای قلبت رو که شنیدم دلللللللم رفففت چقدر محکم و قوی میزد خییییلی تحت تاثیر قرار گرفتم وااااای دیروز رو ابرا بودم چقدر با صدای قلبت جون گرفتم هر وقت یادت میافتم زندگی برا راحت و زیباست و چیزی جز این نیست با صدای قلبت این همه انرژی میدی و همه چیز رو زیبا میکنی ، وقتی بیای چی کار میکنی از دیروز فهمیدم که بهترین فرزندی   سه شنبه ٢٧ اردیبهشت ٩٠ ****** اولین سونو و اولین عکس فرزندم در هشتمین هفته ...
12 مرداد 1390