بدون عنوان
ديروز بعد عمممممري رفتيم آتليه . و سروشا هم اصصصصلا رو فرم نبود .
پوست هممون از عكاس و سروشا و من و اميم همه با هم كنده شد.
موقع انتخاب عكس كه عملا با صداي بلند گريه ميكرد ماهم عكس نديده برگشتيم خونه
قربون اون ناز دادنات . قربون اون قربون صدقه هات
قربون اون موي خوشگل موج دارت
تازگي كه با هم شعر ميخونيم يا خودش زمزمه ميكنه بعضي عبارتهارو برعكس ميگه :
دوستت دارم ----دوستت ندارم
نرو ووو كه من بي تو يعني حسرت ----- برو وووو
26/06/93
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی