20 ماهگي
سروشا يك سال و هشت ماهه شد . عزيزم 20 ماهگيت مبارك
دخترم تازگي شعر ميخونه :
• اولين شعري كه خوند : تاپ تاپ آبباسي خدا منو ننداسي ( با مقدار زيادي نازو بصورت اسلوموشن ميخونه)البته حالا كه يادم مياد اولين شهري كه ميخوند چشم چشم دو ابرو بود .
• اتل متل توتوئه گابش بده ممستون ( منظور همون هندستون هست )
• شعراي تلويزيون بخصوص شبكه پويا و حسني رو هم خيلي دوست داره . بخصوص شعر نقاشي شبكه پويا . واي " نقاشي نقاشي " رو اينقده خوشگل ميگه فداش شم . تو هر عبارتي يه كلمشو حفظه و ميخونه . گاهي شماره تلفن تبليغ هارو هم بعضي عدداش رو بلند ميگه ! .
• موزيك بزرگسال هم كه گوش ميده چون بهرحال ناناي حساب ميشه دوست داره و براي بعضي آهنگا اسم گذاشته . مثل دوست دارم . دستا بالا ( دستاشم ميبره بالا) و تبلد (تولد) و ستاره و ...
آهنگاي ملايم يا قديمي مثل ابي يا قميشي رو هم با صدا همراهي ميكنه و يه چيزي زير لب ميگه تازه سرش رو هم تكون ميده شيطون. كلا عاشق شعر و موزيكه و هرازگاهي بهمون ميگه " شر بخون " يا شر بخان" . وقتي هم ما ازش ميخايم شعر بخونه اتل متل و تاپ تاپ رو ميخونه يا خودش بداهه به زبون خودش شعر ميخونه .
سروشا از عبارت "نكن ديده " هم خيلي استفاده ميكنه يا " پاشو ديده " ، "برو ديده " . موقعيكه خيلي شاكي باشه يه " پويو" يعني پررو هم اضافه ميكنه بعد پشت چشم نازك ميكنه و ميره . موقع عصبانيت خودشو خيلي كنترل ميكنه . كوچولوي من . تا حالا دو يا سه بار پيش اومده كه بزرگترش رو زده . بامزه اونجاست كه عصباني شده و چيزي كه تو دستشه رو ميخواد پرت كنه بعد خودداري ميكنه . يه بار خواست دوربين رو پرت كنه ( يا خدا) دستش رو برد بالا ، ديد رو سنگ ايستاده اومد رو فرش بعد رفت جلوتر (حالا همين طوري پوزيشن پرتاب رو حفظ كرده همچنان و مشغول فكر كردنه) يه دفعه رفت جلو مبل آروم دوربين رو انداخت رو مبل .
خانوم عاشق كبابه . ديشب سيخ رو آورده ميده به باباش ميگه " كباب " . دير بود شام هم درست كرده بودم اين شد كه ابراهيم سريع پيه دراورد و برش زد و به سيخ كشيد . تو اين فاصله هم هي بچه ميگه كباب كباب . واي فقط منظره نشستن سروشا رو پاي باباش و لقمه لقمه خوردنش ديدنيه . بعد كلي لذت ديدن اين منظره لقمه اي كه همسري برام آورد خوردني بود و حسابي چسبيد .
خانوم خانوما كفش منو مياره ميگه بشور . بعد پاش ميكنه و تو خونه راه ميره بخصوص رو سراميك و سنگ تا صداي پاشنه هاش دربياد . قرتي . يه بار هم ازم خواست جورابامو دربيارم پاش كنم . فرض كن جوراب پاريزين تا زانوش رسيده بود .
كلاسهاي هنرش رو هم ميره و ازش خيلي راضيم . به خودش هم خوش ميگذره . تو حركاتش بعد كلاس ميبينم كه اعتماد به نفسش بالا رفته . يه جلسه سيب زميني پوست كندن پوره كردن بازي كردن باهاش . يك جلسه رو دستمال كاغذي با قطره چكون و ابرنگ نقاشي كردن . يك جلسه ماسك رو سوراخ كرديم و ازش سيم رد ميكرديم كه نصف اين جلسه سروشا كفشاي منو پاش كرده بود و تق تق راه ميرفت و خودش رو نگاه ميكرد . جلسه قبل هم با بشقابا و ماكارونيها و باهمديگه بازي كردن . سروشا بين بچه ها نه مظلومه نه جنجالي . از موسسه هم خيلي خوشش اومده بعد كلاس كلي تو موسسه و محوطه گردش ميكنه و چه خداحافظي گرمي با همه ميكنه .
سروشا دو كلمه ايا رو كه مدتيه ميگه حالا وارد مرحله جمله گفتن شده . ا يادم نمياد . آها " زمين خودم ". " دست بده " . " دعبا ندن " يعني دعوا نكن .
از باباييش ياد گرفته ميپرسيم خونت كجاست ؟ ميگه " لباسون"
فعلهارو هم درست ادا ميكنه ديگه بجاي خوردي ميگه خوردم . ميگيم خوردي ؟ ميگه خوردم .
دايره لغاتش خيلي گسترده شده و تماما منظورش رو با حرفاش ميرسونه . نميدونم چيارو بگم .
محض نمونه :
ندا جون – حوسنا – پرني- نادي – ممت (محمد)- دو بار اسم مربيشو گفت ولي زياد مفهوم نبود (سروناز جون )
دششويي – حمام – حياط – خونه – اتاق – تخت
اندوشتر(انگشتر) – دندون – زبون
گبزن – گوخر – بز – شتر- گوسند – فيل
بشور – بخور- بخواب – برو – ندن – پاشو – بيا –
خياب شد – درست - اوف شد - زخم شد -كوشولوئه ( كوچولوئه)-
شاژ ( شارژ . موبايل يا دوربين خاموش ميشه ميگه شاژ) تويزيو (تلويزيون) – دوشي ( گوشي)- عيوس (عروسك) -
چه خوشله – خوشزه – سبز- گذا (غذا ) – شام – گوجه – ساعت – منون (ممنون) – چه خبر – خوب هستي؟ -كثيف - تمييز -
و خلاصه تكرار هر چي ما بگيم
يه چيز ديگه شب كه ميشه و گرسنه باشه نميگه غذا ميگه " شام بده " يا " شام ميخوام" .