سروشاسروشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

براي فرزند دلبندم

بدون عنوان

1392/7/3 11:05
نویسنده : ليلا
153 بازدید
اشتراک گذاری

  يكي از مطالبي كه جا افتاده و خيلي وقته ننوشتم خريدم گفتن سروشاست .

اولين بار كه گفت ( دو ماه پيش) بابا برده بودش سوپر تا شير بخره . سروشا هم خوراكي انتخاب ميكرد ميگفت " اينو خريدم " دوباره يه چيز ديگه برميداشت ميگفت " اينو خريدم " فرض كن يه بچه نوپا راه بره تو مغازه از اين ور به اونور بره هي كالا برداره بذاره بگه اين خريدم اينو خريدم .

گاهي هم پيش اومده وسط بازي كردنش ميگه " خريدم"

منم توجهم به اين موضوع جلب شد كه بجاي خريدم اكثرا بگم سروشا برات .... آوردم .

 

خانوم خانوما خوشم مياد به سليقه خودش افراد رو صدا ميكنه

ندا   /  نداجون   /  خاله  / خاله جون

بابايي /   سهراب

عمه   / عمه جون   /  خانومچ

 

شعر خوندنش هم پيشرفت كرده .

 

يه موردي كه تو كلاسش كشف شد اينه كه سروشا مدتيه رو تميز و كثيفي حساس شده بهمين خاطر تو كلاسا از رنگي شدن دستاش و ... استقبال نميكرد . اين مطلب رو پيگير شدن و به بقيه هم اهميت موضوع رو تذكر دادم .

 

عزيز دلم لباسا رو يكي يكي از كمد خونه مامان اينا درمياره نگاه ميكنه ميگه " چه خوشگله " بعد ميزاره كنار بعدي رو برميداره .

 

الگوبرداري سروشا از من هم خيلي نمكيه . ميگه جوراب درار . درميارم بعد ميگه بپوش . پاش ميكنم و شروع ميكنه به راه رفتن و نگاه كردن به خودش . قرتي . يه كيف بچگونه دو سه بار داديم دستش ، انداخته رو دوشش و كلي همونجوري قدم زده تو خونه .

وقتي خوردني ميشه كه جلو آيينه خودشو برانداز هم ميكنه و با خودش گپ ميزنه .

 

بستني خوردنش و بخورم من

 

دو كتاب جديد با مضمون صد بازي براي افزايش تمركز كودك و كتاب روشهاي صحيح گفت و شنود با كودك هم خريدم . و كتاب " مي مي ني" براي سروشا كه خيلي دوسش داره

 

* شب چله مادرجان مسجد  بوديم تا سروشا صداي بابايي رو شنيد كه زيارت عاشورا ميخوند بغض كرد و شروع به گريه كرد . منم سپردمش دست امير علي تا ببرش پيش باباش .

 

دوست داشتم از لغات و شيرين زبونياش بنويسم ولي كار دارم بايد برم

باي ماچ

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)