ديروز
- ميگه موشين بخر . ميگم ماشين ؟!
موشييين
تازه يادم افتاد ليموشيرين ميخواد
+ وقتي بغلم ميكني و ميگي "دلم تنگ كرده بودم " ميميرم
* ديروز هم من هم سروشا سرما خورديم اينو شب متوجه شدم . عصر سروشا يه تب مختصر داشت ولي با اين حال براي كلاس برديمش . با رنگ انگشتي نقاشي ميكردن . سروشا تو راه خوابش برده بود بخاطر همين اول كلاس بي حال بود . بعدش اروم اروم نقاشي رو شروع كرد اونم با كاغذ لوله شده اي كه دستش دادم چون نميخواست دستش رنگي بشه . در اخر كلاس هم مقاومت ميكرد كه نريم حتي نميومد دستشو بشوره ميخواست بمونه . اولين بار بود رغبتي به خداحافظي نشون نميداد هيچ نميخواست بياد . در نهايت مربيش يه رنگ ابي بهش داد تا راضي شد بياد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی