واكسن 18 ماهگي
دوشنبه نزديك ظهر مامان زحمت كشيد و سروشا رو برد براي واكسن 18 ماهگي . خاله هم كه مثل هميشه تو درمانگاه كمك بود . عزيز دلم مثل اينكه اونجا كلي گريه كرده ! و همكاري كمي داشته . بعد يك شبانه روز و نيم ، ديشب تب سروشا قطع شد و تمام اين دو روز پاش درد ميكرد . عزيزكم خيلي كم راه رفت و هروقت پاشو رو زمين ميزاشت يه ناله كوچولو ميكرد . بعد هم با نوك پا راه ميرفت . اين دو روز در بست در اختيارش بودم يا بغلش ميكردم راهش ميبردم يا مينشوندمش و سرگرمش ميكردم . اين روزا اعتياد به ديدن" سيم "داره و كلي فيلم هايي كه ازش گرفتيم نگاه ميكنه و خودش رو ميشناسه . در راستاي همين اشتياقش اصلا نميزاره ازش فيلم بگ...
نویسنده :
ليلا
12:22