بدون عنوان
ديروز رفتيم ديدن دختر حميدرضا . اسمش رو باران گذاشتن . دخترم عالي بود . به ني ني خيلي دقت ميكرد بخصوص مي مي خوردنش ! . براي تو اتاق رفتن ني ني و يا برداشتن اسباب بازي چند بار اجازه گرفت . و رفتار عالي داشت دخترم . سوالا رو خوب جواب ميداد . در يك اقدام غافلگيرانه ازم مي مي خواست . منم مردد در نهايت اعتراض يا نصيحتي نكردم و اجازه دادم . دخملي هم قشنگ مي مي رو دهنش گذاشت . (خنده و تعجب ) 29/06/93
نویسنده :
ليلا
9:43